و چه ساده.....

از خاموشیم کار رسیده است به جان/فریاد,که خاموشی مرا خواهد کشت...

کف دستانش چیزی میدرخشید.

یک احساس آبی

دستانش را به سمت دخترک دراز کرد:بیا,تمامش ازآن توست

دل دخترک فرو ریخت....همچون ریزش آبشار

و جنگل چشم هایش درخشید

چشمانش مشرق شد....

صبح در آنها طلوع کرد.....و در قلبش نیز هم.

دستش را دراز کرد

و احساس آبی را در دستان پسر لمس کرد

احساس آبی دریا شد........

 

 



نظرات شما عزیزان:

Ehsan
ساعت18:35---17 ارديبهشت 1390
salam nastaran az bachehaye netiran hastam omadam ta begam vaghan karet alie ham profailet to net ghashange va ham vebet khoshhal misham be veb manam sar bezani

رها
ساعت10:33---16 ارديبهشت 1390
قشنگ بود...
مثل احساس قشنگی که تو این صفحه بهم دست میده
با لبخند اومدم
با لبخند هم میرم...


hanie
ساعت12:52---13 ارديبهشت 1390
dokhtarak in hame kar kard bejash dars mikhund tak raghami mishoda

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:my heart,ساعت 16:42 توسط nastaran|


آخرين مطالب
» تمام!
» let some body love u
» تاریکی
» شبیه شده ام
» when I was young
» نفر بغل دستی!
» نظریه میدهیم!
» شکمو!
» thanking god
» شلوغ!
» me...
» خوشحال!
» نام دیگر من
» بی ربط!
» life
» قیصر
» so close,no matter how far
» from deep inside
» وقتی نظراتت دوستت غیر فعاله!
» در چنته ی من جز به ندانستن نیست

Design By : Pichak